- با سنگ
- گرانبار سنگین، بلندقدر عظیم القدر با تمکین
معنی با سنگ - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
فلاخن، آلتی ساخته شده از دو ریسمان که با آن سنگ پرتاب می کردند، بلخم، پلخم، پلخمان، دستاسنگ، غوت، فلخمان، فلماخن، فلا سنگ، قلاب سنگ، قلاسنگ، قلما سنگ، کلا سنگ، دست سنگ، مشت سنگ، مشتاسنگ
شخص کم قدر و منزلت
سبک، کم وزن، کنایه از شخص کم قدر و بی منزلت، برای مثال من بی سنگ خاکی مانده دلتنگ / نه در خاکم در آسایش نه در سنگ (نظامی۲ - ۲۲۷) ، کنایه از بی طاقت
گرانبار، سنگین، محکم
گران بار، سنگین، باوزن، برای مثال وگر گرز تو هست باسنگ و تاب / خدنگم بدوزد دل آفتاب (فردوسی - ۲/۴۶۱ حاشیه) ، کنایه از بلندقدر، متین، برای مثال نه با فرّش همی بینم نه باسنگ / ز فرّ و سنگ بگریزد به فرسنگ (نظامی۲ - ۳۱۹)
آکرماتیک
آنمومتر
آلونیت
آنکه از اعمال ناشایسته ننگ و عار ندارد بیعار
سینه بند، پیش بند
پستان بند زنان
حالت و کیفیت بی سنگ
بی رنج
پاره سنگ
سنگی که در یک کفه ترازو گذارند تا با کفه دیگر برابر گردد پارسنگ پاهنگ
معیار، پار سنگ
ترنج، نوعی از خیار که خیار بالنگ نیز گویند، بالنگ
گیاهی از تیره بارهنگها که جزو تیره های نزدیک به زیتونیان است. این گیاه یکساله است و بعضی گونه هایش نیز پایا میباشد. برگهایش تقریبا از ریشه جدا میشوند. بلنتاین
یکنوع باکتری مانند میله باریک است
مخوف، هولناک، مهیب
نوعی از بیماری مقعد و بینی، جمع بواسیر
ترشروی، اندوهگین
باسلق
قپاندار، اسبابی که با آن بار را وزن کنند
بارهنگ
آلتی است که وزیدن باد را در دریا پیش از وزیدن نماید، و کنایه از شخص خودبین
کم وزن، بیوقار بی تمکین، بی قیمت بی ازر
همقدر، هم وزن، هم ترازو
خام طمع، خیال باف، خودبین، متکبر، برای مثال جمله نفس های تو ای باد سنج / کیل زبان است و ترازوی رنج (نظامی۱ - ۳۹) ، که چند از مقالات آن بادسنج / که نه ملک دارد نه فرمان نه گنج (سعدی۱ - ۹۰) آلتی برای اندازه گیری فشار باد و سنجش سرعت آن
آنچه رنگ نداشته باشد، کنایه از ساده و بی آلایش، طرح ساده که نقاش بر روی پارچه یا کاغذ می کشد و بعد آن را رنگ آمیزی می کند
سینه بند کودکان، پیش بند، پستان بند زنان
کسی که بار را وزن می کند، ترازودار، قپان دار، هرچه با آن باری را وزن کنند، ترازو، قپان
سبک وزن، کم وزن، خفیف، کنایه از خوار، کنایه از بی وقار، کنایه از کم قیمت